{-61-}
9 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/05/10 - 23:14
دیدگاه
Mona

سالها بعد ،
من در کنار یک مرد زندگی میکنم ،
مردی که اسمش تو شناسنامم ثبت شده و همسر من محسوب میشه،
مردی که شاید من زنِ روياهاش باشم اما ،
اون هیچ وقت مرد رویاهای من نمیشه چون ،
رویایی ترین کسی که میخواستم تو بودی ...
جسمم کنار اون میخوابه اما ،
افکارم در کنار تو .
سالها بعد ،
بي هوا وقتی یادت ميوفتم ،
فقط به این فکر میکنم که خوشبختی یا نه!؟ ....
شاید اسم تورو گداشتم روی پسرم ،
سالها بعد ،
من زنیم که از عذاب وجدان داره ميميره ،
زنی که به تو فکر میکنه اما ، کنار یک مرد دیگست ،
زنی که به دوست داشتن های مرد دیگه پاسخ میده اما ،
نه از ته دل ...
سالها بعد ،
وقتی همه خوابن ،
ميرم تو آشپزخونه و ،
تو اون نور کم سوي چراغ خواب به تو فکر میکنم ...
و به این فکر میکنم که زندگیم چجوری میشد اگه تو همسرم بودی ؟
دارم تو فکرت غرق میشم ،
و من ،
با عذاب و با دلی پر از غم ،
باید برم کنار مردی بخوابم که همیشه ارزو میکنم تو جای اون بودی ...
سالها بعد این موقع ،
تو کنار کسی هستی که دوستش داری اما ،
من کنار كسيم که ،
فقط باهاش هم خونم ...
سالها بعد ،
زنیم با موهای سفید و چهره ای خسته ...
زنی که خیلی ها ميشناسنش اما ،
اون با هیچکس جز یاد تو آشنا نیست ...

1392/05/10 - 23:14
Mona

{-28-}

1392/05/10 - 23:15
MaeDeh

{-60-}منااا نگوووو

1392/05/10 - 23:16
Mona

{-1-}

1392/05/10 - 23:17
MaeDeh

{-49-}این شکلک داره چیکار میکنه؟میخنده؟

1392/05/10 - 23:18
Mona

داره تورو میخندونه ^_^

1392/05/10 - 23:19
MaeDeh

{-29-}لبخند که راحت رو لب میاد..بیا عزیزم

1392/05/10 - 23:21
mahnaz

متن زیبایی بود...

1392/05/11 - 02:17